خواستی دیگه نباشی آفرین …چه با اراده!
.
.
.
دلم به بهانه ندیدنت گریست…
بگذار بگرید و بداند هر چه خواست همیشه نیست …
.
.
.
ای زمانه من از گردش تو سیر شدم/بس که آزرده و خسته و دلگیر شدم/ای مرگ چرا در آغوش نمیگیری مرا/با خیالت که جوانم به خدا پیر شدم…
.
.
.
چه زخم هایی بر دلم خورد تا یاد گرفتم که هیچ نوازشی بی درد نیست!
.